اسرافیل

اسرافیل ‌،‌ تأکیدی بر یک تکرار

اسرافیل
اسرافیل

اسرافیل کمی فرم دارد اما محتوی ندارد. فرم را هم مدیون واحدهایی که آیدا پناهنده در دانشگاه پاس کرده. شاید اسرافیل محصول تشویق های کاذبی باشد که از فیلم ناهید دریافت کرد(که البته فیلم ناهید یک توهین به سینمای ایران بود) اما بازی دادن به پژمان بازغی در دو اثر پشت سرهم از این کارگردان؛ بزرگترین اشتباه او بود. این را هم میگذاریم به پایِ‌ اینکه همسر پژمان تهیه کننده فیلم بود. اما نمیشود از اهمال کاری کارگردان برای بازی گرفتن از بازیگرانی چون هدی زین العابدین و پوریا رحیمی گذشت. این دو بیشتر شبیه به بازیگران فیلم های هنر و تجربه شده بودند تا بازیگرانی که کنار هدیه تهرانی و مریلا زارعی و علی عمرانی و سهیلا رضوی قرار گرفته اند!! و البته پیشنهاد نقش های سخیف به این بازیگران نام آشنای سینما هم اشتباه مهلک دوم آیدا پناهنده. این دو اشتباه موجب شد مجموعه بازیگران همگن و یکدست نباشند. شاید فقط حضور پژمان بازغی برای فروش فیلم کافی می بود و میتوانست از بازیگران غیرچهره استفاده کند. زیرا موضوع فیلم که بشدت شبیه فیلم قبلی و بسیاری فیلمهای مشابه آن بود. شیوه روایت هم تکراری بود. نوع پرداخت به موضوع هم کلیشه ای. پس تشکیل یک تیم فوق حرفه ای برای یک کار بسیار معمولی فقط صرف هزینه و عدم بازگشت سرمایه را به دنبال خواهد داشت که دیدیم که داشت. 
بطور کل فیلم هیچ نکته و رکن قابل اعتنایی نداشت و پایانش نیز بشدت معمولی بود. یک فیلم با داستانی خطی و بدون هرگونه هیجان.

فقط من هنوز هم متوجه نشده ام که خارجی هابه چه فیلمهایی از ایران جایزه بیشمار میدهند؟؟ و کلاً سلیقه ایشان بر چه مبنایی ست و متر و معیارشان چیست!!؟؟

غلاف تمام فلزی

Full Metal Jacket یا خشاب تمام شده ارتش یانکی ها در جنگ ویتنام.

بازیگران : آدام بالدوین (Adam Baldwin) ، آر.لی اِرمی ( R.Lee Ermey)

متیو موداین (Matthew Avery Modine) ، دوریان هاروود (Dorian Harewood)

وینست دون آفریو (Vincent D'Onofrio) ، اِد اوراس (Ed O'Ross)

کارگردان : استنلی کوبریک (Stanley Kubrick - زاده 1928 - متوفی 1999)

محصول : کشور آمریکا ست و به زبان : انگلیسی و در سال : 1987 در ژانر جنگی ساخته شده است.

"استنلی کوبریک" را با فیلم "درخشش(The Shining)" می شناسیم. فیلمی تماماً روانشناسانه و پر از ترس های واقعی. اما ساختن این اثر نشان داد او روانشناسی در جنگ را نیز بخوبی می شناسد.
سالهاست از تجاوز ارتش آمریکا به خاک ویتنام میگذرد و این نزاع خونین دستمایه بسیاری از فیلمسازان برای ساخت یک اثر شده است. قریب به اتفاق همه آنها نیز از یورش ارتش یانکی ها به خاک یک کشور کوچک در آنسوی کره زمین؛ عصبی و ناراحتند و آن را لکه ننگی در تاریخ سرزمین خویش می بینند. لااقل برای مالیات هایی که دادند و صرف ساخت گلوله هایی شد که جان مردم ویتنام را گرفت. اما میتوانست برای آبادانی کشور خودشان صرف شود.بگذریم.
کوبریک اما این جنگ را از زاویه ای دیگر بررسی میکند. از زاویه دید روانشناسان جنگ. و نشان می دهد یک سرباز بسیار مهربان ؛ خندان و آرام و حتی بسیار نرمال!! که هنوز به جبهه جنگ علیه ویتنام اعزام نشده است؛ به تدریج آنقدر غیرنرمال؛ عصبی و غیرقابل کنترل می شود که آتش خشمش را به سمت فرمانده خویش می گشاید و سپس رنج سرباز بودن را با خودکشی از تن می زداید. و کوبریک بیننده را اینگونه آماده دیدن صحنه های جنگی می کند و به ما می فهماند که انسانهای نرمال در برابر شرایط سخت بشدت وحشی می شوند.سربازی که به دور از صحنه نبرد بود اینگونه دچار فروپاشی شد وای بر آنکه بخواهد به میدان نبرد برود.

Full Metal Jacket


در فاز دوم فیلم نیز ما به ویتنام می رویم. به جایی که ارتش یانکی ها به خاک یک کشور بی دفاع یورش برده اند و با وقاحت تمام مشغول تاراج مال و جان و ناموس و خاک آن کشور هستند. 
در این فیلم به هدف آمریکایی ها برای این هجوم همه جانبه اشاره ای نمی شود اما کاراکترهای فیلم را قوی؛نترس؛با اراده؛متعصب و مصمم به هدف شان نشان می دهد. اما این لایه فوقانی فیلم است و در لایه زیرین به آرامی به تزلزل و شک درونی ارتشی ها می پردازد و زشتی های یک جنگ را بنمایش در می آورد. جنگی که شاید در پایان موجب افسارگسیختگی و روان پریشی بسیاری از سربازان آمریکایی شد اما برای ویتنام نیز چیزی جز نابودی دربرنداشت.

مردن به وقت شهریور

کشتنِ فُرم به وقتِ محتوی!!

بازیگران: حمید فرخ نژاد،هانیه توسلی،نازنین بیاتی،نوید لایقی مقدم،ملیسا ذاکری،ترلان پروانه

کارگردان: هاتف علیمردانی

محصول:ایران و به سال:1392 ساخته شده است.

مردن به وقت شهریور

هاتف علیمردانی را بیشتر با "آباجان" می شناسیم. فیلمی که هاتف در ذهن ما جای داد. اما دو اثر دیگر را خیلی نمی توان سینما نامید.
"مردن به وقت شهریور" از آندسته فیلم هاست که گویی با بداهه همراه است. نمی توان سختی کار کردن با کودکان را نادیده گرفت.بهرحال بازی گرفتن از "صبا گرگین پور"و"نوید لایقی مقدم"و"ترلان پروانه "بعنوان کودکانِ‌ این فیلم سینمایی؛ بسیار مشکل می نمود!! اما اینکه سه کودک نقش های اصلی یک اثر را ایفا کنند، بهانه خوبی برای عدم نمایش قویِ آن اثر نیست. چرا که "مجید مجیدی" نشان داد با یک کودک نابینا(محسن رمضانی) هم میتوان قلب ها را تسخیر کرد. پس مشکل از بازیگران این فیلم نبود. مشکل فرمِ این اثر بود که بیشتر شبیه تکه هایی از مستند شوک(برنامه تحلیلی شبکه 3) شده بود تا فیلم سینمایی. گرچه بارها و بارها خانم "پوران درخشنده" و آقای "ابوالفضل جلیلی" به معضلات نوجوانان در ایران پرداخته اند و ده ها سریال(مانند "دوران سرکشی" از کمال تبریزی) در این زمینه ساخته شده است اما این معضلات با بزرگ شدن نوجوانان از بین نمی رود چرا که هر ساله یک نسل جدید از نوجوانان در ایران به روی کار می آیند که معضلات و مصائب شان با نسل قبل بسیار متفاوت است. پس ساختن چنین آثاری توقف ناپذیر است. و باید ساخته شود. اما نه اینقدر گل درشت و نخ نما و بی قافیه. 
اگر قرار باشد از یک مشکل در جامعه پرده برداریم و آن را نقد کنیم؛‌باید این طرح مسئله به زیباترین و اساسی ترین شکل ممکن انجام شود. نه در حد یک مستند نیم ساعته!! بلکه به شکلی کاملاً جدّی و با بهترین فرم از لحاظ روایت و داستان سرایی. در ادامه نیز باید راه حل مدنظر را هم در فیلم بگنجانیم تا فیلم؛ فیلم بشود, نه فقط یک درام نصیحت پردازانه. 
هاتف باید این حجم از انرژی و استعداد را اصولی تر و قاعده مندتر هدایت می کرد که متأسفانه نتوانست. 
فیلم هیچ فرم خوبی نداشت. من حتی نتوانستم 5 دقیقه بطور مداوم به داستان وصل باشم.
قاب ها به گونه ای بسته شده بودند که من حس میکردم لنز به لُپِ بازیگران چسبیده است. 
کاراکترها جان نداشتند و بازی در نقش زن دوم از سمت هانیه توسلی بشدت کلیشه شده. 
فیلم پر از دست انداز و چاله بود که بشدت در ذوق و اشتیاق بیننده خدشه وارد میکرد.
بطور کل فیلم محتوی داشت اما یک فُرم که بخواهد در خدمت محتوی باشد؛نه.

احضار - سری 2

Conjuring 2  ؛ فیلمی برای ندیدن

بازیگران : پاتریک ویلسون (Patrick Wilson) و وِرا فارمیگا (Vera Farmiga)

کارگردان : جیمز وان (James Wan) 

محصول : کشور آمریکا ست و به زبان : انگلیسی و در سال : 2016  در ژانر وحشت تهیه شده است.


در آثار ترسناک سینمای هالیوود، ارواح خبیث؛ جن؛ کافران و شیاطین از جایگاه ویژه ای برخوردارند. شاید هیچ موجودی باندازه یک روح پلید نتوانسته بیشترین توجهات را به خودش جلب کند. روحی که در انتهای تمامی آثار هالیوود متوجه میشویم در دوران زندگیَ ش در این جهان، تحت ظلم و شکنجه قرارگرفته است و با هجرت به دنیای باقی، توانایی بالفعلی برای کینه توزی و قدرت فزاینده ای برای کشتار بدست آورده است.
سری فیلم های conjuring که درحال حاضر دوگانه آن دردست مخاطب ایرانی قرار دارد، بقول نویسندگان آن از داستانی واقعی سرچشمه میگیرد(البته این افکار با عقاید مسلمانان همآهنگ نیست)اما در بسیاری از صحنه ها نتوانسته ترس واقعی را در جان مخاطب بنشاند(لااقل بنده به بسیاری از صحنه ها خندیدم!!) در زیر چند نمونه از مواردی که باعث تضعیف این اثر می شود را بیان میکن:
1.داستان فیلم بسیار نخ نما و کهنه است. شاید آثاری مانند جنگیر و کنستانتین تمامی موضوعات این فیلم را دستمایه اثر خویش قرارداده بودند و داستان فیلم هیچ موضوع جدیدی را بیان نمیکرد.
2.سابق بر این آثاری مانند حلقه، آب تیره و کینه؛ تمامی فاکتورهای ترسناک یک فیلم در ژانر وحشت را ارائه داده بودند و کارگردان فیلم با همان فاکتورها و داستانی آبکی سعی بر ترساندن مخاطب داشت.
3.قوه تخیل کارگردان برای مهیج کردن فیلم تنها به نمایش سکانس هایی مانند نشان دندان های غیرطبیعی، سایه های غیرقابل تشخیص، جیغ های بنفش، روشن و تاریک شدن لوکیشن و بالا و پایین پرت شدن اشیاء و بازیگران ختم میشد و باز هم عنصر ترس جای خود را به عنصر غافلگیری داده بود.

Conjuring 2 . movie
فیلم سینمایی احضار . سری 2


درنهایت باید عرض کنم conjuring تنها با تکیه به صداهای فروصوت؛ شوک های لحظه ای؛ گریم بینهایت تکراری و البته نشان دادن راهبه ای کافر شده میخواهد شما را بترساند اما شما نخواهید ترسید!! مطمئن باشید.

اُکسیدان

اکسیدان یا آیا خنداندن قیمت ندارد؟


باور کنید سیستم سینمای ایران به سمتی می رود که اگر یک بچه 5ساله هم بداند چگونه دوربین را روشن کند، میتواند فیلمی بر پرده سینما داشته باشد!! البته من در این فیلم و در آثار بسیاری از دو دهه اخیر، یک دلیل روشن برای وجود برخی بازیگران مطرح در فیلم های ضعیف می بینم و آن همان غمِ نان است که امیرجعفری، در برابر فریدون جیرانی،در برنامه هفت، بدان اشاره کرد. بهرحال بازیگران هم دغدغه های مالی خویش را دارند و باید به فکر زمستان هم باشند!! بگذریم.
در اکسیدان شما با دو موضوع جدید مواجه اید. یکی ترنس های مغفول مانده در جامعه و دیگری مسئله تغییر دین. اما نه مشکل ترنس ها و نه مسئله ارتداد در جریان فیلم به جواب نمی رسد. فقط دستمایه فروش فیلم قرار می گیرد. در همین حد عبث و در این حد بی معنی. 
بازی امیرجعفری بسیار تکراری و اداهای جواد عزتی تکراری تر. 
عدم وجود فیلمنامه و فقدان معنی در سراسر فیلم موج می زد و در ذوق.
باقی جریانات را هم بگذریم بهتر است.

اکسیدان،طعم تلخ ابتذال
اکسیدان


اکسیدان ؛ فیلمی با طعم گزنده ابتذال